کد مطلب:69601 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:320

امام علی درخشان ترین چهره











قـرن هـا از طـلوع خـورشـیـد بـی غـروب اسلام از غار حَرا می گذرد. طی قرون گذشته، جامعه اسلامی و مسلمان به مذاهب، گروه ها و دسته جات مختلف تقسیم شده و هر گروهی، آیینی خاص از مـنشاء وحی درك نموده و به آن عمل كرده است. علاوه بر تضادهای گسترده در بین گروه های اسلامی، گاه فتوای فقیهان و عملكرد پیروان یك گروه، متناقض ‍ با گروه و حزب دیگر است و بـه راحـتی نمی توان گفت كدام راه صواب و كدام راه خطا در پیش گرفته اند. اما به راحتی می توان فهمید كه عامل این اختلافات چیست و ریشه تفرقه در كجاست.

آری. بـه سـادگـی روشـن اسـت كـه ریـشـه اخـتـلافـات، بـه حـوادث پـس از ارتحال رسول خدا (ص) بازمی گردد.

بـه یـقـیـن، شـیـوه بـیـان احـكـام و آمـوزش آن از سـوی رسـول گـرامـی اسـلام (ص) بـه گـونـه ای نـبـود كه مردمان از سخن، رفتار و كردار ا یشان بـرداشـت هـای مـتـنـاقـض یـا مـتـضـاد داشـتـه بـاشـنـد و حـضـرتـش سـعـی كامل در ارائه صحیح دستورات دین داشته اند. اما پس از ایشان چه؟

اگر اكنون، پس از قرون و اعصار متمادی، بدون هیچ غرض و جانبداری و گرایش، به حوادث روزهـای تـلخ پس از ارتحال آن فخر موجودات و اشرف كائنات نظر بیفكنیم، درمی یابیم كه رهـبـری جـامـعه امت اسلامی را به عالِم واقعی و درخشان ترین چهره علمی و عملی از میان پیروان پـیـامـبر و كسانی عنان جامعه را در دست گرفتند كه نتوانستند از عهده وظیفه سنگین هدایت جامعه بـرآیـنـد. اگـر هـم اكـنـون از هـر صـاحـب خـردی سؤ ال شود كه ولایت بر جامعه، پس از رحلت رسول خدا (ص) شایسته چه كسی بود خواهد گفت كه جامه حكومت و رهبری جامعه و پیشوایی در امـورمـعـنـوی بـر قـامـت كـسـی بـرازنـده اسـت كـه افـضـل النـاس بـاشـد چـرا كـه بـه حـكـم عقل مقدم داشتن مفضول بر فاضل ناپسند است چنان كه قرآن مجید می فرماید:

«اَفـَمـَنْ یـَهـْدی اِلَی الْحـَقِّ اَحـَقُّ اَنْ یـُتَّبـَع اءَمَّنْ لا یـَهـِدّی اِلاّ اَنْ یـُهـْدی فـَمـا لَكـُمْ كـَیـْفـَ تَحْكُمُونَ»[1] .

آیـا آن كـه هـدایـت بـه حـق شـده سزاوار پیروی است یا آن كه راه هدایت را نمی داند و خود محتاج هدایتگر است؟ شما را چه می شود، چگونه داوری می كنید؟!

بـه اتـفـاق مـسـلمـانـان، عـلی (ع) پـس از پـیـامـبـر (ص) از هـمـه افـراد امـت اسـلامـی از هـر جهت افـضـل بـود، بـنـابـرایـن ردای خلافت و جانشینی پیامبر (ص) تنها بر قامت او برازنده بود و حـقـیـقـتـاً دنـیـای اسـلام بـایـد تـاءسـف بـخـورد كـه بـیـسـت و پـنـج سـال دسـت علی (ع) از حكومت و رهبری سیاسی جامعه كوتاه شد و مردم از آن مخزن علم و فقاهت و اقـیـانـوس تـقـوا و فـضـیـلت مـحـروم شدند و كسانی خلافت و جانشینی پیامبر (ص) را تصاحب كـردنـد، كـه ایـن ردا بـر قـامـتـشـان گـشـاد مـی نـمـود. خـلیـفـه اول پس از تكیه بر مسند خلافت می گوید:

«مـن سـرپـرسـتی شما را به عهده گرفتم در حالی كه بهترین شما نیستم، هان آگاه باشید! اگـر مـن در مـسـیـر صـحـیـح بـودم از مـن متابعت كنید و اگر كجروی داشتم، مرا راست كنید و به صـراط مـستقیم برگردانید؛ زیرا، كه مرا شیطانی است كه هنگامه غضب عارض شده و مرا از راه راسـت خـارج مـی كـنـد. هـان آگـاه بـاشـیـد! هـنـگـامـی كـه مـرا در حـال غـضـب مشاهده نمودید، از من اجتناب كنید و به سخنانم گوش نسپارید تا مبادا تحت تاءثیر شیطان شما را به گمراهی بكشانم!»[2] .

خلیفه دوّم نیز روزی خطاب به مردم گفت:

«هـیـچ كـس حـق ندارد بیش از مهریه زنان پیامبر (ص) مهریه تعیین كند در غیر این صورت مورد ماءخذه قرار خواهد گرفت!»

در ایـن هـنـگـام زنـی از پـشـت پـرده با استناد به آیه بیست سوره نساء، اشتباه خلیفه را به او گوشزد نمود. خلیفه چون دید به خطا رفته، ما فی الضمیر خود را آشكار كرده و گفت:

«تمام مردم از من داناترند، حتی زنان پرده نشین! ای مردم! تعجب نمی كنید از امام و خلیفه تان كـه در گـفـتـارش دچـار خـطـا و لغـزش مـی گـردد، در حـالی كـه ایـن زن بـه حـقـیـقـت سـخـن می گوید؟»[3] .

قـضـاوت تـاریخ و آنان كه به حقیقت دست یافته و تاریخ را به درستی دریافته اند، در این موضوع كه «چه كسی شایسته رهبری و امامت بود» روشن است. اما برای تبیین مساءله و این كه چگونه جامعه اسلامی دچار تفرقه ای گردید كه هنوز در آتش آن می سوزد، این موضوع را به بحث می گذاریم و اولویت های امام علی (ع) برای تصدی مقام خلافت را بررسی می كنیم.

هـر چـنـد فـضـائل و مـنـاقـب درخشان ترین چهره مسلمانان؛ یعنی علی (ع)، منحصر به ده یا صد فضیلت نیست و قابل احصا نمی باشد، چنانكه رسول گرامی اسلام فرمود:

«لَوْ اَنَّ الرِّیـاضَ اَقْلامٌ وَالْبَحْرَ مِدادٌ وَالْجِنَّ حُسّابٌ وَالاِْنْسَ كُتّابٌ ما اَحْصَوْا فَضائِلَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ»[4] .

اگر تمام باغ ها قلم گردد و همه دریاها مركّب و كلیه جنّها حسابگر وانسان ها نویسنده شوند، توان شمردن فضائل علی بن ابی طالب راندارند!

همچنین رسول گرامی اسلام (ص) خطاب به مولای متقیان علی (ع) فرمود:

«وَالَّذی نـَفـْسـی بـِیـَدِهِ لَوْ لا اَنْ تـَقـُولَ طـَوائِفُ مـِنْ اُمَّتی فیكَ ما قالَتِ النَّصاری فِی ابْنِ مـَرْیـَمَ، لَقـُلْتُ الْیـَوْمَ فـیـكَ مـَقالاً لا تَمُرَّ بِمَلاَءٍ مِنَ الْمُسْلِمینَ اِلاّ اَخَذُوا التُّرابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَیْكَ لِلْبَرَكَةِ»[5] .

سـوگـند به خدایی كه جان من در دست قدرت اوست، اگر نبود این كه گروهی از امت من درباره تـو، مـثـل نـصـاری كـه عـیـسـی را بـه خـدایـی اشـتـبـاه گـرفـتـنـد، غـلو كـنـنـد، در مـورد فضایل و مناقب تو مطالبی می گفتم كه تمام مسلمانان خاك زیر پای تو را توتیای چشم خود می كردند!

بـنـابـرایـن فـضـایـل و مـنـاقـب مـولای پـارسـایـان عـلی (ع)، قـابـل شمارش نیست ولی از باب «آب دریا را اگر نتوان كشید، هم بقدر تشنگی باید چشید»، به پاره ای از فضایل و كمالات منحصر به فرد حضرتش اشاره می كنیم:







  1. یونس (10)، آیه 35.
  2. تاریخ طبری، ج 2، ص 260؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 6، ص 20.
  3. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 181 و 182.
  4. بحارالانوار، ج 38، ص 197.
  5. بحارالانوار، ج 35، ص 315 و 323.